دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 118257
تعداد نوشته ها : 59
تعداد نظرات : 6
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

اما بعد ،

تو بر اجلت پيشي نخواهي گرفت و آنچه روزي تو نيست به تواش ندهند و بدان كه دنيا دو روز است : روزي به سود تو و روزي به زيان تو .

و دنيا سرايي است كه پيوسته دست به دست مي گردد .

آن چه از آن تو باشد ،

سرانجام ،

به تو خواهد رسيد ،

هر چند ،

ناتوان باشي و آنچه به زيان توست ،

دفعش نتواني كرد ،

هر چند ،

نيرومند باشي .

72 . نهج البلاغه

دسته ها :

... ولي خداوند بندگانش را به گونه گونه سختي مي آزمايد و به انواع مجاهدتها به بندگي وا مي دارد . و به كارهاي ناخوش آيند امتحان مي كند تا تكبر و خودپسندي را از دلهايشان بيرون كند و خواري و فروتني را جانشين آن سازد . اينهاست درهايي كه به عوالم فضل و احسان گشوده مي شود و سببهايي مهيا براي آنكه بندگانش را بيامرزد و گناهانشان ببخشايد .

خدا را ، بترسيد از تبهكاري در اين جهان و كيفر ستمگري د رآن جهان ، و از سرانجام بد خود خودخواهي و خودپسندي كه دام بزرگ ابليش است . حيله و مكر او بر دلها چنگ مي افكند ، آنسان ، كه زهر كشنده . او در كار خود ناتوان نگردد و در كشتن ، شمشيرش خطا نكند و كس را از فريب خود مجال رهايي ندهد ، خواه عالمي باشد ، به سبب عملش يا بينوايي باشد ، در جامۀ كهنه اش .

خداوند بندگان مؤمن خود را از دامهاي شيطان نگه مي دارد ، به نمازها و زكاتها و مجاهدتها در گرفتن روزه در روزهايي كه واجب است . تا جسمشان آرامش يابد و در ديدگانشان خشوع آشكار شود و در نفسهايشان فروتني پديد آيد . و آتش شهوت در دلهاشان فروكش كند و كبر و نخوت از آنان دور شود . زيرا در نماز است كه به تواضع چهره هاي نيكو به خاك مي آلايند و براي اظهار خردي ، اعضا و جوارح بر زمين مي سايند و شكمها در روزه داري ، از روي خضوع ، به پشت مي چسبند . و در زكات است كه ثمرات زمين و غير آن به مستمندان و مسكينان داده مي شود .

.

.

.

حكايت عجيب پيامبر (ص) و درخت از خطبه 234 نهج البلاغه

من با آن حضرت ( صلي الله عليه و آله ) بودم كه گروهي از بزرگان قريش بيامدند و گفتند : يا محمد تو ادعاي بزرگي كرده اي كه نه پدرانت چنان كرده بودند و نه يكي از خاندانت . ما از تو چيزي مي خواهيم كه اگر بپذيري و به ما نشان بدهي ، دانيم كه تو پيامبر و فرستادۀ او هستي و اگر نكني دانيم كه جادوگر و دروغگويي . پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) پرسيد : چه مي خواهيد ، گفتند : اين درخت را فراخوان تا از ريشه به در آيد و بيايد و پيش روي تو بايستد . پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) گفت : خدا بر هر كاري تواناست . آيا اگر خدا براي شما چنين كند ، ايمان مي آوريد و به حق شهادت مي دهيد ؟ گفتند : آري ، گفت : اكنون هر چه خواسته ايد به شما نشان خوام داد . ولي مي دانم كه به راه خير باز نمي گرديد .

... سپس گفت : اي درخت ، اگر به خدا و روز جزا ايمان داري و مي داني كه پيامبر خدا هستم ، به اذن خداي از ريشه درآي و بيا و در برابر من بايست .

سوگند به كسي كه او را به رسالت مبعوث داشته ، درخت از جاي برآمد و بيامد . آوازي سخت داشت و چون پرندگان بال زنان بيامد و در برابر رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) بايستاد و ش اخه هاي بالاي خود را بر رسول الله (ص) سايبان ساخت و يكي از شاخه هايش را بر شانۀ من نهاد كه در طرف راست آن حضرت (ص) بودم .

مردم به آن نگريستند و از روي بلندي گرايي و گردنكشي گفتند : اكنون فرمانش ده كه نيمي از آن نزد تو و آن نيم ديگر برجاي بماند . پيامبر (ص) فرمان داد . نيمي از درخت با رفتاري عجيب و آوازي بلند تر ، نزد او آمد . آن قدر كه نزديك بود به گرد او پيچيده شود . آنها از روي كبر و سركشي گفتند : حال بفرماي تا به نيم ديگر خود ملحق شود . پس پيامبر (ص) امر فرمود و درخت بازگشت . من گفتم : لا اله الا الله . من نخستين كسي هستم كه به تو ايمان آورده ام . اي رسول خدا و نخستين كسي هستم كه گواهي مي دهم كه به امر خداي تعالي براي تصديق نبوت تو و ارج نهادن بر سخن تو ، درخت چه كرد .

همۀ آن قوم گفتند كه اين مرد جادوگري دروغگوست . شگفت جادوگري و در جادوگري چه سبك دست . آنها گفتند : آيا جز همانند اين [ مقصودشان من بودم ] كسي تو را در كارت تصديق مي كند ؟

 

من از قومي هستم كه ملامت هيچ ملالتگري آنان را از راه خداي باز نمي دارد . چهرۀ آنان چهرۀ راستگويان است و سخنشان سخن نيكان . شب را به عبادت بيدارند و روز ها ، مردم را چراغ هدايت اند . چنگ در ريسمان قرآن زده اند و سنتهاي خدا و سنتهاي پيامبرش را زنده نگه مي دارند . نه گردنكشي مي كنند و نه برتري مي فروشند . از نادرستي و تبهكاري به دورند . دلهايشان در بهشت است و تنهايشان در كار عبادت .

دسته ها :

به پيامبر خود (صلي الله عليه و آله ) ، آن نيكوترين و پاكيزه ترين مردم اقتدا كن كه او بهترين مقتداست براي هر كس كه به او تأسي جويد و شايسته ترين انتساب ، انتساب اوست .

نيكوترين بندگان نزد در خدا ، بنده اي است كه به پيامبرش اقتدا كند و از پي او رود .

رسول الله  (صلي الله عليه و آله ) خوردنش اندك و به قدر ضرورت بود . به اين دنيا به گوشۀ چشمي ننگريست . پهلوهايش از همۀ مردم لاغرتر بود و شكمش از همه خاليتر ، دنيا بر او عرضه شد و او از پذيرفتنش ابا كرد و مي دانست كه خداي سبحان چه چيز را دشمن مي دارد تا او نيز آن را دشمن دارد يا چه چيز را حقير شمرده تا او نيز حقيرش شمارد و چه چيز را خرد و بيمقدار دانسته او نيز بيمقدارش داند . اگر چيزي را كه خدا و پيامبرش دشمن داشته اند ، دوست انگاريم يا چيزي را كه آن دو حقير شمرده اند ، بزرگ پنداريم ، براي سركشي از فرمان خدا و مخالفت با اوامر او ، همين ما را بس . رسول الله  (صلي الله عليه و آله ) بر روي زمين غذا مي خورد و چون ب ندگان مي نشست و پارگي كفشش را ، خود به دست خود مي دوخت و جامه اش را ، خود ، به دست خود وصله مي زد . بر خر بي پالان سوار مي شد و بسا كسي را هم بر ترك خود مي نشاند .

پرده اي بر در خانه اش آويخته بودند و بر آن نقش و نگاري چند ، به يكي از زنانش گفت : اي زن ، اين پرده را از جلو چشمم دور كن . زيرا ، هر گاه ، بدان مي نگرم به ياد دنيا و زيورها و زينتهايش مي افتم . رسول الله  (صلي الله عليه و آله ) به دل از دنيا اعراض كرده بود و ياد دنيا را در وجود خود ميرانده بود و دوست داشت كه زينت دنيا را از برابر چشم خود دور كند تا مبادا چيزي از آن برگيرد . و دنيا را پايدار نمي دانست  و در آن اميد درنگ نداشت ...

.

.

.

بايد آن را كه ديدۀ بصيرت است از روي خرد ببيند كه آيا خداي تعالي محمد (صلي الله عليه و آله ) را ، با چنين روش و سيرتي كه داشت ، گرامي داشته يا خوار و حقيرش كرده .

اگر بگويد كه خوار و حقيرش كرده ، سوگند به خداي بزرگ كه دروغ مي گويد و بهتاني بزرگ مي زند و اگر بگويد ، گراميش داشته ، پس بداند كه خداوند ديگران را تحقير كرده كه دنيا را به آنان ارزاني داشته ، در حالي كه آن را از مقربترين مقربان خود دور ساخته است . پس هر كه ، بايد به پيامبرش تأسّي جويد و پاي بر جاي او نهد و از هر جا كه او داخل شده داخل شود ، اگر نه از هلاكت ايمن نباشد .

گوشه هايي از خطبه 159 نهج البلاغه

دسته ها :
X